Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@15:46:21 GMT

روایت سینمایی پرونده‌های قضـــایی

تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۷۷۸۷۸

روایت سینمایی پرونده‌های قضـــایی

«براساس یک داستان واقعی»، این فقط نام یک فیلم فرانسوی به کارگردانی رومن پولانسکی لهستانی نیست، بلکه عنوانی است که گاهی پیش از شروع فیلم بر تیتراژ برخی از فیلم‌ها می‌بینیم؛ فیلم‌هایی که قصه‌شان نه از تخیل نویسنده که از رخدادی واقعی می‌آید. از یک اتفاقی که نویسنده یا فیلمساز در کوچه و بازار شنیده یا در محیط پیرامونش دیده است یا از یک پرونده قضایی و جنایی آمده یا حوادت روزنامه و حتی تجربه روزانه خود فیلمساز.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این‌گونه فیلم‌ها شکل خالص‌تری از سینمای رئالیستی را تعیّن می‌بخشد و هم می‌توان آن را نوعی سینمای اقتباسی هم دانست؛ اقتباسی که از پرونده‌های قضایی و جنایی صورت می‌گیرد تا یک رخداد را در شمایلی دراماتیک صورت‌بندی کند.

به گزارش هم‌میهن، بااین‌حال برخی فیلمسازان تلاش می‌کنند تا از واقعیتی که فیلم را به آن منتسب می‌کنند دوری کنند و با تکیه بر تخیل و خلاقیت فردی، جهان سینمایی خود را بسازند، اما نمی‌توان رد آن واقعه را در قصه فیلم انکار کرد. البته این نکته را هم باید لحاظ کرد که اتفاقات واقعی وقتی در شکل و قالب داستان و فیلم قرار می‌گیرند با تخیل، تحلیل و خوانش مؤلف هم تنیده شده و دچار قبض و بسط دراماتیک می‌شوند. در این گزارش به بهانه فیلم در حال اکران «بی‌بدن» که براساس پرونده غزاله و آرمان ساخته شده، به مرور فیلم‌های ایرانی می‌پردازیم که پرونده جنایی را از واقعیت به فیلم تبدیل کرده‌اند.

می‌خواهم زنده بمانم/ ایرج قادری

یکی از پرونده‌های پرهیاهوی جنائی در دهه ۶۰، ماجرای مرگ مرموز پدرام تجریشی بود. او که به همراه پدر و نامادری‌اش زندگی می‌کرد ظاهراً خودکشی کرده بود، ولی نامادری‌اش در مظان اتهام به قتل قرار داشت؛ پرونده‌ای مبهم که هم دلایل قانع‌کننده‌ای برای قتل پدرام داشت، هم اثبات اینکه قاتل او نامادری‌اش بود کار ساده‌ای نبود. روزنامه‌های آن زمان خیلی به این پرونده پرداخته بودند و این می‌توانست برای پردازش دراماتیک و تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی، مورد جذابی باشد. مجله زن‌روز گزارش‌های دنباله‌دار و مفصلی درباره این پرونده جنجالی منتشر کرد و درنهایت نامادری از قتل پدرام تجریشی تبرئه شد.

رسول صدرعاملی که سابقه کار روزنامه‌نگاری داشت، موضوع قتل پدرام تجریشی را دنبال کرد. صدرعاملی تصمیم گرفت مستندی درباره این موضوع بسازد و با دوربین ۱۶ میلی‌متری از جلسات دادگاه فیلمبرداری کرد؛ مستندی که درنهایت هرگز از تلویزیون پخش نشد، اما صدرعاملی براساس این ماجرا فیلمنامه‌ای با نام «اما من شما را دوست داشتم» نوشت و سال‌ها بعد ایرج قادری آن را کارگردانی کرد و نامش را گذاشت: «می‌خواهم زنده بمانم».

صدرعاملی، اصغر عبداللهی و فریدون جیرانی این فیلمنامه را بار‌ها بازنویسی کردند و درنهایت رگه‌های واقعی پرونده پدرام تجریشی کمرنگ‌تر شد و درنهایت با بازنویسی نهایی تنها خط اصلی داستان در سناریو باقی ماند. «می‌خواهم زنده بمانم»، پرفروش‌ترین فیلم سال ۷۴ شد. منتقدان آن‌را بهترین فیلم قادری خواندند و مجله فیلم نوشت، این خوش‌ساخت‌ترین فیلمفارسی تاریخ سینمای ایران است؛ فیلمی که از سوی مخاطب هم مورد توجه قرار گرفت و با استقبال خوبی همراه شد. در سال ۹۹ سریالی با عنوان «می‌خواهم زنده بمانم»، توسط شهرام شاه‌حسینی ساخته شد که ربطی به این پرونده و ماجرایش نداشت.

قرمز/ فریدون جیرانی

فریدون جیرانی که در نگارش فیلمنامه «می‌خواهم زنده بمانم» دستی بر آتش داشت، این‌بار خود دست به ساخت فیلمی براساس یک پرونده جنائی زد و فیلم «قرمز» را ساخت که هنوز هم خیلی‌ها این کارگردان را با این فیلمش به یاد می‌آورند. فیلمی جسورانه که در دوره خودش یک نوع ساختارشکنی بود و توانست خشونت خانگی علیه زنان را به‌خوبی به تصویر بکشد و البته بازی‌های درخشان محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی در ماندگار شدن فیلم نقش مهمی داشت.

ابتدای سال ۷۶ بود که خبر شکنجه‌ی زنی به نام «ام‌البنین» در صفحه‌ی حوادث روزنامه ایران چاپ شد، زنی که بر اثرِ شکنجه‌های همسر و مادرِ همسرش در بیمارستان جان باخت؛ اما قبل از آن توانست برای پرستاران تعریف کند که شوهرش، مدت‌ها او را در زیرزمین خانه شان حبس کرده و تا سرحد مرگ، کتکش زده است. فریدون جیرانی که از روزنامه‌نگاری به سینما و کارگردانی آمده بود، این پرونده را خواند و قصه‌ی روایتِ آزار زنان را فیلم کرد، اما با نگاهِ و خوانش خودش. او داستانِ هستی مشرقی را به تصویر کشید؛ زنی مطلقه که دوباره ازدواج کرده و همسری عاشق، اما روان‌پریش دارد که مُدام او را موردِ سوءظن قرار می‌دهد و ضرب و شتم.

اما هستی مشرقی شخصیتی متفاوت از ام‌البنین داشت و کنشی متفاوت از او از خود بروز داد و همین پایان فیلم را نسبت به سرنوشتِ ام‌البنین متفاوت کرد. پرونده‌های قضایی از داستان واقعی درباره خشونت علیه زنان، کم نیست که می‌تواند دستمایه ساخت فیلم شود، اما هنوز فیلمی در اندازه قرمز ساخته نشده است که به این موضوع پرداخته باشد.

رنگ شب/ محمدعلی سجادی

یکی از کارگردان‌های جنایی‌ساز سینمای ایران که کمتر مورد توجه قرار گرفت، محمدعلی سجادی است. او در فیلم «رنگ شب» که در سال ۷۹ ساخته شد، سراغ یک پرونده جنایی رفت که نگاهی به ماجرای پرونده جنجالی خفاش شب دارد. گرچه نویسنده اشاره چندانی به این موضوع و پرونده غلامرضا خسرو که به خفاش شب معروف شده بود نمی‌کند و تنها وجه تشابه آن را می‌توان در به قتل رساندن تعداد زیادی زن و دختر در شب‌های تهران دانست.

قصه با اساس این الگوی روایی بنا می‌شود که ورود یک زنِ غریبه، عاملی است برای اینکه یک زندگی آرام و ظاهراً روبه‌راه را دچار تنشی عمیق و همه‌چیز را از مسیرِ عادی خود دور کند. رسول به‌عنوان کارمند بانک یک زندگی معمولی دارد که با زنی تصادف می‌کند و متوجه می‌شود که زن دچار فراموشی شده است. همسرِ رسول، زن را به خانه می‌آورد، این زن در ادامه‌ی داستان مدعی می‌شود همسر رسول است و وقتی رسول برای مأموریتی به شمال رفته بوده، با هم آشنا شده‌اند و این پسر هم فرزند رسول است.

دادگاه برای روشن شدن قضیه، رسول و پسر بتول را به آزمایشگاه می‌فرستد. در آنجا مشخص می‌شود رسول اساساً نمی‌تواند بچه‌دار شود و همین سبب می‌شود تا او به همسرِ خود شک کند و در خیابان‌ها به کشتنِ تعداد زیادی زن و دختر بپردازد. در انتهای فیلم، بازجو به رسول می‌گوید زود قضاوت کرده، چون جواب آزمایش‌اش اشتباه بوده و زهره هیچ‌وقت به او خیانت نکرده و مجازات رسول، اعدام است. در این فیلم قصه از خانواده رسول آغاز شد و درواقع فیلمساز تلاش کرده تا داستانش را از جزء به کل روایت کند. درواقع نگاه سجادی در پردازش این قصه بیشتر سویه‌های روانشناسی دارد، یعنی از فرد و انگیزه‌های او آغاز کرده و به آسیب‌های اجتماعی رسیده است.

شب‌های تهران/ داریوش فرهنگ

پرونده خفاش شب آنقدر پرسروصدا شد و ابعاد وسیعی داشت که در همان سال ۷۹، داریوش فرهنگ هم سراغ آن رفت و فیلم «شب‌های تهران» را ساخت. فیلم درباره‌ی دو دختر به نام شیرین و میناست که در حال تحقیق روی پرونده‌ای از قتل‌های زنجیره‌ای هستند که شباهت زیادی به قتل‌های خفاش شب دارد؛ البته داریوش فرهنگ از دلِ این پرونده جنجالی، داستان خودش را روایت کرد که اگرچه تفاوت‌هایی با اصل ماجرا داشت؛ اما اشاره و ارجاعات زیادی به این پرونده در آن قابل تشخیص است.

فرهنگ، این فیلم را براساسِ فیلمنامه «خیابان عشق ممنوع» نوشته تهمینه میلانی ساخت، هرچند آن‌چه روی پرده آمد، تفاوتِ بسیاری با فیلمنامه داشت؛ اما درعین‌حال کارگردان (برخلافِ فیلم خفاش) تلاش کرده بود تا آسیب‌شناسی‌هایی نیز درباره عوامل وقوع جرم انجام دهد. این فیلم همچنین به روزنامه‌نگاران حوادث که با وجود مشقت‌های فراوان، در زمینه‌ی انعکاس اخبار تلاش می‌کنند نیز ادای‌دین کرده است. درواقع برخلاف محمدعلی سجادی، داریوش فرهنگ سعی کرد تا نگرشی جامعه‌شناختی به این ماجرا داشته باشد و با رویکردی پاتولوژیستی به ماجرا نگاه کند.

خشم و هیاهو/ هومن سیدی

گرچه هومن سیدی «خشم و هیاهو» را متأثر از پرونده جنجالی شهلا جاهد و ماجرا‌های قتل زن ناصر محمدخانی نمی‌داند و زمان اکران فیلم، مدعی شد «خشم و هیاهو» ارتباطی به ماجرای شهلا ندارد و اقتباسی از آن ماجرا نیست، اما لحن فیلم بسیار به آثار مستند و زندگی‌نامه‌ای نزدیک می‌شود. پرونده‌ای که هنوز هم درباره آن حرف و حدیث‌ها بسیار است که مهناز افضلی در مستند «کارت قرمز» به‌شکل دقیق‌تری به آن پرداخته است.

نام و شیوه روایت این فیلم، برگرفته از رمان خشم و هیاهو، نوشته ویلیام فاکنر است. «خشم و هیاهو» داستان زندگی خواننده‌ای مشهور به نام خسرو را روایت می‌کند که عاشق همسرش است، اما به‌دلیل ارتباط زیاد با طرفداران و مخاطبان خود با دختری به نام حنا آشنا می‌شود. خسرو، عاشق حنا شده و می‌خواهد که زن اول خود را طلاق دهد، اما همسر اولش به قتل می‌رسد.

درواقع سیدی ساختاری را برای فرم روایی قصه برمی‌گزیند که در آن تمثیلی از یک واقعه خیالی که در ذهن حنا شکل گرفته و بدون پر و بال دادن‌های اضافی، نحوه ارتکاب به جرمی که مرتکب نشده را تعریف می‌کند. واقعیت این است که این پرونده به‌دلیل پیچیدگی خاصی که دارد همچنان از ظرفیت دراماتیک بالایی برای ساخت فیلم برخوردار است و می‌توان از زاویه‌های مختلفی به آن پرداخت. برخی از پرونده‌های جنایی واجد سطوحی از واقعیت هستند که در پس آن می‌توان به تحلیل بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی پرداخت و قصه شهلا جاهد، یکی از بهترین نمونه‌های آن است.

لانتوری/ رضا درمیشیان

ازجمله موضوعاتی که پرونده‌های جنجالی جنایی و قضایی پیرامون آن شکل گرفت، اسیدپاشی بود. اتفاق بغرنجی که بار‌ها وجدان جمعی را آزرد و حتی موجب افزایش رعب و وحشت در جامعه شد. پرونده «آمنه بهرامی» یکی از مهمترین آن‌ها بود به این دلیل که مرد اسیدپاش در آن پرونده، به قصاص محکوم شده بود، اما آمنه او را بخشید. همین مسئله دستمایه قصه فیلمی شد که رضا درمیشیان در «لانتوری» در سال ۹۵ به تصویر کشید.

«لانتوری» داستان یک اسیدپاشی را روایت می‌کند که توسط پسر جوانی به نام «پاشا»، سردسته باند تبهکارانه‌ای به نام لانتوری انجام می‌شود. اعضای لانتوری بر اثر آنچه به‌واسطه بی‌عدالتی‌های اجتماعی تجربه کرده‌اند، گردهم آمده‌اند. لانتوری بن‌مایه‌اش افرادی آسیب‌دیده است که از بطن اجتماع سربرآورده‌اند. فیلم درباره پسری به نام پاشاست که سردسته‌ی یک باند خلافکار است و عاشق مریم. مریم، اما روی خوشی به او نشان نمی‌دهد و پاشا بعد از تلاش‌های بسیار برای به دست‌آوردنِ دلِ او و ناکام ماندن در این جریان، تصمیم می‌گیرد روی صورت مریم اسید بپاشد.

زن که حال زندگی خود را باخته، تقاضای قصاص چشم در برابر چشم می‌کند. اسیدپاشی در ایران همواره قصه‌ای پر از غصه بوده و درمیشیان، تنها کارگردانی است که این ماجرا را فضایی مستندگونه به تصویر کشیده و درامی پرهیجان خلق کرده است. فیلم اگرچه صحنه‌های خشونت‌آمیزِ بسیار دارد، اما درعین‌حال به موضوع بخشش و عفو نیز می‌پردازد. بعد از این هم باز پرونده‌هایی از اسیدپاشی تشکیل شد، اما سینمای ایران سراغ این سوژه ملتهب نرفته است؛ سوژه‌ای که ساخت فیلم درباره آن یک ضرورت اجتماعی و اخلاقی است.

عنکبوت/ ابراهیم ایرج‌زاد

یکی دیگر از پرونده‌های جنجالی که می‌توان آن را هم‌وزن پرونده خفاش شب دانست، قتل‌های زنجیره‌ای زنان خیابانی در مشهد، توسط سعید حنایی بود که به مرد عنکبوتی مشهور شد. به‌همین‌دلیل ابراهیم ایرج‌راد وقتی سراغ ساخت فیلمی درباره این موضوع رفت، نام فیلم را «عنکبوت» گذاشت. البته فیلم دیگری هم بیرون از ایران با همین موضوع به نام «عنکبوت مقدس» ساخته شد که حاشیه‌های حضور آن در جشنواره کن، جنجال‌هایی ایجاد کرد. فیلم «عنکبوت» با برشی از زندگی سعید آغاز می‌شود، نقاش ساختمانی با تعصبات اعتقادی سفت و سخت که به‌تدریج به یک قاتلِ سریالی تبدیل می‌شود و تعداد زیادی زن خیابانی را می‌کشد.

یک‌روز، راننده‌ای قصدِ تعرض به همسرش را دارد و سعید گمان می‌کند ریشه‌ی این اتفاق، فسادی است که در شهر وجود دارد و عاملش زنانِ خیابانی هستند. او بی‌هیچ عذاب وجدانی و با ایمان به این باور که دارد فساد را از زمین پاک می‌کند، آن همه قتل انجام می‌دهد؛ فیلمساز روش قتل‌ها را به تصویر می‌کشد و جنون و ترس قاتل را به مخاطب نشان می‌دهد.

کارگردان هم‌چنین نشان می‌دهد، روسپی‌هایی که توسط سعید کشته می‌شوند، تنها زنان بی‌بضاعتی هستند که مجبورند بدن خود را بفروشند تا فرزندان‌شان از گرسنگی نمیرند. نویسنده و کارگردانِ «عنکبوت» اگرچه داستانِ فیلم را از ماجرای سعید حنایی وام گرفته، اما اقتباسِ وفادارانه‌ای به آن پرونده ندارد، برای مثال شخصیتِ اصلی فیلم برخلافِ حنایی از هیچ بیماری روحی‌ای رنج نمی‌برد. هم‌چنین حنایی یک مرتبه به دام پلیس افتاده بود که توانست قسر در برود و این ماجرا در فیلم نیست؛ کارگردان هم‌چنین اصراری به نمایش جنبه‌های شخصیتی قاتل ندارد و همه‌چیز را به مخاطب واگذار می‌کند. بااین‌حال محسن تنابنده در نقش سعید حنایی بازی می‌کند که توانمندی او در بازیگری کمک می‌کند تا بخشی از روانشناسی شخصیت این قاتل بازنمایی شود. فیلمی که در پس قصه خود به نقد تعصب و باور‌های غلط دینی دست می‌زند که می‌تواند زمینه‌ساز جنایت در جامعه شود.

علفزار/ کاظم دانشی

تجاوز، یکی دیگر از سوژه‌های داغ پرونده‌های جنجالی قضایی است که اتفاقاً سوژه پربسامدی در سینماست و فیلم‌های زیادی درباره این موضوع در سینمای جهان ساخته شده است. در سینمای ایران البته به‌دلیل برخی ملاحظات فرهنگی و اخلاقی یا کمتر به آن پرداخته شده یا پرداختن به آن با چالش‌های زیادی همراه است.

کاظم دانشی در نخستین فیلم بلند خود سراغ این موضوع رفته تا «علفزار» هم به جمع فیلم‌های ایرانی که براساس یک اتفاق واقعی رخ داده است، بپوندد. تجاوز به مهمانان یک باغ در برابر شوهران‌شان که وجدان جمعی را خیلی آزرد، قصه این فیلم است. بازپرسی به نام «امیرحسین»، درگیر پرونده‌ای می‌شود که در آن عده‌ای شبانه، به باغی در خمینی‌شهر اصفحان حمله کرده و به زنانِ مهمانی تعرض کرده‌اند؛ فیلم خرده‌روایت‌هایی، چون شناسنامه نداشتنِ یک بچه‌ی نامشروع یا کشته‌شدنِ یک کودکِ خردسال توسط پلیس را نیز روایت می‌کند. به‌طور کلی روایت فیلمساز صرفاً به مسئله تجاوز محدود نمی‌شود و به‌واسطه آن، فیلمساز آسیب‌های اجتماعی دیگری مثل فحاشی، استعمال موادمخدر، مشروبات الکلی و روابط جنسی خارج از ازدواج را هم به خط اصلی قصه‌اش می‌تند تا تصویری کامل‌تر از بحران‌های جامعه را به نمایش بگذارد.

طلا خون/ ابراهیم شیبانی

اگر «عنکبوت» و «خفاش شب» به نماد قاتل‌های سریالی مرد تبدیل شده‌اند، فیلم «طلا خون» به کارگردانی ابراهیم شیبانی سراغ یک قاتل زنجیره‌ای زن رفته است که قصه آن در قزوین اتفاق افتاده است. البته پیش‌ازاین مستندی به اسم «مهین»، به کارگردانی محمدحسین حیدری ساخته شد که ماجرای «مهین قدیری» و قتل‌هایش را ثبت کرده بود.

«طلاخون» داستان زندگی ناهید (یک مادر فداکار و مهربان) است که در خارج از خانه یک قاتل سریالی است؛ فیلم به ما درباره‌ی انگیزه‌های روانی مهین چیزی نمی‌گوید و زوایای چندانی از زندگی گذشته‌ی او را روشن نمی‌کند، شاید به همین خاطر است که شخصیتِ «ناهید» آن‌طور که باید در ذهنِ بیننده باقی نمی‌مانَد. فیلم هیچ صحنه قتلی را نشان نمی‌دهد و بیشتر نگاهی آسیب‌شناسانه به جامعه‌ای دارد که از یک زن مهربان، قاتلی زنجیره‌ای می‌سازد. زنی که حتی باور‌های مذهبی هم داشته و نماز هم می‌خوانده است. ضمن اینکه فیلم بر تاثیر مخرب فقر بر سقوط اخلاقی انسان‌ها، تاکید می‌کند. گرچه مستندی که دراین‌باره ساخته شده، بیش از فیلم تماشایی است.

بی‌بدن/ مرتضی علیزاده

آخرین فیلمی که با ارجاع و الهام به یک پرونده واقعی ساخته شده و هم‌اکنون در حال اکران است، «بی‌بدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده است که پرونده جنایی غزاله و آرمان، یکی از پرسروصداترین پرونده‌های قتل در دهه‌ی ۹۰ که سرانجام با اعدامِ آرمان در سوم آذرماه ۱۴۰۰ به پایان رسید را دستمایه قصه خود قرار داده است. مفقود‌شدن جسدِ غزاله، یکی از ابهاماتِ این پرونده بود و این اتفاق در «بی‌بدن» یکی از نقاطِ عطفِ درام را شکل می‌دهد.

علیزاده، اما تاکید دارد که آن‌چه در این فیلم به نمایش درآمده، ساخته و پرداخته‌ی ذهنِ نویسنده و او به‌عنوان کارگردان است و نباید آن را نعل‌به‌نعل با واقعیت منطبق دانست: «من فیلمی ساخته‌ام و مخاطب هم می‌تواند روایت آن را به پرونده‌های واقعی منطبق بداند، اما آنچه می‌توانم به‌عنوان کارگردان «بی‌بدن» تأکید کنم این است که آن را براساس پرونده واقعی (آرمان و غزاله) نساخته‌ام.»

کاظم دانشی (نویسنده‌ی این اثر) که فیلم علفزار را به‌عنوان کارگردان در پرونده‌ی خود دارد، سال‌هاست در نگارش و پژوهش سوژه‌های قضایی فعالیت دارد. او فیلمنامه‌ی این اثر را در بستر ماجرای غزاله و آرمان روایت کرده؛ اما تنها بر بستر آن و هم‌اکنون آنچه نوشته، نعل‌به‌نعل با واقعیت منطبق نیست. او و علیزاده در فرآیند تحقیق و پژوهش این پرونده، چندین پرونده قضایی واقعی را مطالعه کرده و به سوژه‌های متعددی رسیده‌اند و داستان فیلم، تجمیعی از همه مشاهداتِ آن‌ها از چند پرونده واقعی بوده است. یکی از سایت‌های خبری نوشت که خانواده‌ی عبدالعالی از ساخت این فیلم راضی نیستند. این یکی از چالش‌های ساخت فیلم براساس پرونده‌های واقعی جنائی است که در خیلی از مواقع به مذاق نزدیکان صاحبان این پرونده‌ها، خوش نمی‌آید.

جاذبه و دافعه داستان‌های واقعی در سینما

همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، شاید هیچ جمله‌ای به اندازه این جمله که «این فیلم براساس واقعیت ساخته شده است!»، نتواند یک پیش‌تعلیق در ذهن مخاطب ایجاد و او را با التهاب و اضطراب این تعلیق همراه کند. تجربه‌ی آنچه زمانی بر دیگری وارد شده، بستری است که قصه‌ای رئال را در قالبی از روایات سینمایی به‌حرکت درمی‌آورد و مستقیم روی روانیات مخاطب‌اش می‌نشاند.

آثاری که داستان‌شان زمانی، جایی بیرون از ذهن نویسنده توسط کسی تجربه شده، قطعاً تماشاگر را هیجان‌زده می‌کند، چراکه آدم‌ها ذاتاً به‌دنبال چشیدن طعم تجربیات یکدیگرند. فیلم‌های ساخته‌شده براساس این رویکرد، یا طبق تجربیات فردی شکل گرفته‌اند یا تجربیات جمعی؛ اتفاقاتی که یا یک ملت یا گروهی خاص درگیرش بوده‌اند یا فردی تک و تنها به درک آن رسیده است.

هنگام تماشای این دسته از آثار، می‌توانید مدام به خود یادآور شوید که آنچه روی صفحه در جریان است، واقعاً اتفاق افتاده و حال شما نیز نیازمند این هستید که داستان را با تمام وجود درک کنید. چه به دنبال یک درام تاریخی باشید یا داستانی تراژیک از یک زندگی، اصلاً فرقی نمی‌کند. تنها چیزی که اینجا اهمیت دارد، آن ارتباط یا حسی است که باید بین شما و این قصه‌ها برقرار شود.

گاهی احساسی که مخاطب از خواندن یک حادثه و واقعه جنایی تجربه می‌کند، قوی‌تر از حسی است که از تماشای آن واقعه بر پرده سینما تجربه می‌کند. گاهی فیلم، انتظار مخاطب از روایت جنایتی که نسبت به آن آگاهی دارد را برآورده نمی‌کند. به‌همین‌دلیل ساخت فیلم براساس داستان‌ها و پرونده‌های واقعی، حرکت کردن روی لبه جاذبه و دافعه دراماتیک است و ازاین‌حیث آنچه در این آثار اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند، شیوه روایت آن است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل خواهم زنده بمانم پرونده جنجالی فریدون جیرانی داریوش فرهنگ سینمای ایران خشم و هیاهو ساخت فیلم زنجیره ای ساخته شده پرونده ای یک پرونده ساخته شد خفاش شب فیلم ها بی بدن قتل ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۷۷۸۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گزارش یک مرگ؛ تصاویر و مستندات جدید از مرگ نیکا شاکرمی +عکس و فیلم

در پی طرح ادعاهای جدید با اسناد جعلی از پرونده نیکا شاکرمی، اسناد و تصاویر جدیدی از این پرونده برای اولین بار منتشر شده و مورد بررسی قرار گرفته است.

به گزارش مشرق؛ موضوع مرگ نیکا شاکرمی یکی از رویدادهای سال ۱۴۰۱ بود که تاکنون بارها دستمایه ارائه روایت‌های ناصحیح و جعلی شده است.

نگاهی به گزارش‌های یاد شده با موضوع نیکا شاکرمی در اینترنشنال، بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان به‌عنوان سردمداران تهیه گزارش‌های جعلی از مرگ نیکا شاکرمی واقعیت عجیبی را نشان می‌دهد؛ همه این گزارش‌ها مدعی استناد به اسناد محرمانه و موثقی هستند که در کنار هم قرار دادن آن‌ها تناقض‌های زیادی از ادعاهای مطرح شده نشان می‌دهد.

واقعیت واضح و آشکار این است که گزارش‌های تحقیقی به اصطلاح خبرنگارانی با ادعای دست یافتن به اسناد محرمانه، اسناد پنهان شده یا اسناد بسیار محرمانه به‌ویژه درباره زنان و دختران ایرانی، رویه‌ای است که با اهداف خاصی از سوی رسانه‌های غربی صورت می‌گیرد.

در جدیدترین مورد، سرویس جهانی خبرگزاری بی‌بی‌سی گزارشی ظاهرا تحقیقی را با عنوان «اسناد محرمانه در رابطه با مرگ نیکا شاکرمی» منتشر کرده است.

بی‌بی‌سی جهانی در این گزارش مدعی شده با بررسی اسناد متعدد ماه‌ها تلاش کرده است تا همه جزئیات مربوط به این پرونده را بررسی کند. با وجود این ادعا، گزارش جدید بی‌بی‌سی دارای تناقض‌های درونی و حتی تناقض‌هایی با دیگر به اصطلاح گزارش‌های تحقیقی است که دیگر رسانه‌های ضد ایرانی، درباره نیکا شاکرمی، منتشر کرده‌اند.

گزارش به اصطلاح تحقیقی بی‌بی‌سی جهانی درباره نیکا شاکرمی، نشان داد که این رسانه برخلاف ادعاهای خود و آنچه در رسانه‌ها مطرح می‌شود، یک رسانه متعهد به حقیقت و واقعیت نیست و به ابتدایی‌ترین اصل یک گزارش مستند به منبع و اسناد که همان امکان راستی‌آزمایی و اعتبارسنجی آن‌ها است، توجهی نداشته و ندارد.

اما اصل ماجرا چیست؟

خبرگزاری میزان در سال ۱۴۰۱ و زمانی که ابهاماتی درباره مرگ نیکا شاکرمی مطرح شده بود، با تولید محتوا، انتشار اخبار و تهیه گزارش تفصیلی با انتشار اسناد و مدارک مرتبط با پرونده، ماجرا را با استناد به تحقیقات پلیسی و قضایی صورت گرفته تشریح کرد.

بیشتر بخوانید

پشت‌پرده بازخوانی مرگ نیکا شاکرمی توسط انگلیسی‌ها / چهار نکته درباره یک خودکشی خاص در محله امیر اکرم!

در پی انتشار گزارش اخیر بی‌بی‌سی جهانی و طرح ادعاهای جدید با اسناد جعلی، میزان یک بار دیگر ضمن مرور گزارش‌های پیشین؛ برگ‌هایی از این پرونده را مجدد مورد بررسی قرار داده و این بار اسناد جدیدی از مرگ نیکا شاکرمی منتشر می‌کند.

این اسناد شامل عکس‌هایی از محل پیدا شدن جسد و اطلاعاتی از روند تشکیل پرونده است که پیشتر به دلیل حفظ حریم خصوصی متوفی و خانواده اش منتشر نشده بود، اما با طرح ادعاهای جدید که متاسفانه رد پای برخی اعضای خانواده نیز در آن‌ها مشاهده می‌شود اسناد معتبر موجود در پرونده منتشر شده و انتظار می‌رود چنانچه افرادی ادعایی مغایر با اسناد منتشر شده در این گزارش دارند با سند و مدرک معتبر آن‌ها را مطرح نمایند.

ماجرای ادعای رها شدن جسد در اتوبان یادگار امام (ره) چیست!؟

ابتدا به سراغ قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران رفتیم و از او درباره مهم‌ترین ادعای مطرح شده پرسیدیم: آیا در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ گزارش پیدا شدن جسد دختری مجهول‌الهویه یا با هویت مشخص در خیابان تیموری یا حتی یکی از خیابان‌های فرعی بزرگراه یادگار امام به دادسرای جنایی اعلام شده بوده است؟

قاضی شهریاری در این باره گفت: در تاریخ مورد اشاره هیچ گزارشی مبنی بر پیدا شدن جسد چه با هویت مشخص و چه مجهول‌الهویه در خیابان تیموری یا مکانی که مورد اشاره رسانه انگلیسی است به دادسرای جنایی واصل نشد، اما در مورد مرحومه نیکا شاکرمی، در ساعات ابتدایی پس از کشف جسد در سی‌ام شهریور ماه ۱۴۰۱ بازپرس با توجه به حساسیت‌های موجود به دلیل روزهای پرالتهاب پس از فوت مهسا امینی، یکی از سرتیم‌های پرسابقه و بسیار حاذق را به منظور بررسی حادثه به صحنه اعزام می‌کند.

قاضی شهریاری درباره مشخصات و ویژگی‌های سرتیم صحنه می‌گوید: این فرد یکی از مجرب‌ترین سرتیم‌های بررسی صحنه تهران است که ۲۰ سال سابقه خدمت داشته و بیش از ۵ هزار صحنه فوت و جسد را بررسی کرده و گزارش نوشته است.

به گفته سرپرست دادسرای جنایی تهران در تماس اهالی محل با پلیس ۱۱۰ عنوان می‌شود جسد یک دختر مجهول‌الهویه در حیاط یک ساختمان افتاده است.

در پی دستور قضایی و حضور سرتیم بررسی صحنه، محل کشف جسد مورد بازرسی قرار می‌گیرد و در اولین تماس سرتیم بررسی صحنه با بازپرس (تا پیش از رسیدن بازپرس پرونده به محل حادثه) عنوان می‌شود جسد دختری در حیاط خانه افتاده است و در بررسی‌های دقیق از پشت بام مشرف به حیاط مشاهده شد یک عدد کوله پشتی و یک دستگاه گوشی موبایل روی تیرآهن گذاشته شده بود.

همچنین ته‌سیگارهایی روی پشت بام قابل مشاهده بود که حکایت از سیگار کشیدن متوفیه در پشت بام داشت. محتویات کوله پشتی در حال صورتجلسه شدن است و صحنه تا زمان حضور شما (بازپرس) دست نخواهد خورد.

سرتیم در ادامه می‌گوید: حدس من این است که متوفیه از ارتفاع سقوط کرده و همین سقوط از ارتفاع منجر به فوت وی شده است.

سرتیم بررسی صحنه در گزارشی که براساس اظهارات اهالی و عوامل کلانتری نوشته اشاره کرده: اهالی واحد همکف ساختمان حدودا ساعت ۵ صبح، صدای مهیبی را شنیده، اما به خیال اینکه گربه است به آن توجه نمی‌کنند و چند ساعت بعد که به حیاط مراجعه می‌کنند، متوجه جسد متوفیه می‌شوند.

در این گزارش، سرتیم بررسی تاکید می‌کند که اظهارنظر نهایی منوط به نظریه پزشکی قانونی است.


قاضی شهریاری در ادامه به میزان می‌گوید: تحقیقات محلی، تحقیق از افراد ساختمان محل فوت و مجاورین نشان می‌دهد که در زمان شنیده شدن صدای سقوط هیچگونه صدای درگیری یا مشاجره شنیده نشده بوده است.

این مقام قضایی با بیان اینکه کوله پشتی در محل حادثه قرار داشت و گوشی جایی قرار داده شده بود که تنها با مساعدت آتش نشانی امکان دسترسی به آن فراهم شد، در توضیح صحنه حادثه گفت: گوشی در حالت پرواز قرار داشت و در حال پخش آهنگی خارجی بود.

کار تحقیقات میدانی به همینجا ختم نمی‌شود. قاضی شهریاری بعد از بالا گرفتن ادعاها در مورد شاکرمی خودش هم سه مرتبه در محل پیدا شدن جسد نیکا حاضر می‌شود و جوانب مختلف را بررسی می‌کند، از بررسی دوربین‌های مداربسته در محل گرفته تا تحقیقات مفصل از اهالی محل و افرادی که گزارش پیدا شدن جسد را داده بودند.


تا اینجای کار تیم بررسی صحنه و بازپرس با یک جسد مجهول‌الهویه روبرو هستند. مجهول‌الهویه به این دلیل که بعدها و پس از شناسایی مرحومه شاکرمی مشخص می‌شود که وی به دلیل شرکت فعال در آشوب‌های آن روزها مدرک شناسایی با خود حمل نمی‌کرده است.

بر همین اساس از جسد تصویربرداری شده و تصویر آن به اداره آگاهی ارسال و در سامانه فقدان پلیس بارگذاری و سپس جسد برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل می‌شود.

پزشکی قانونی باتوجه به حساسیت‌های آن روزها و شایعات متعددی که پیرامون این مرگ مطرح شده بود، بنا به درخواست مقام قضایی مسئله تجاوز را بررسی و با قاطعیت اعلام می‌کند آثاری دال بر تجاوز مشاهده نشد.

از قاضی شهریاری در مورد روند طی شده پس از پیدا شدن جسد مجهول‌الهویه می‌پرسیم. او می‌گوید برای اولین بار نسرین شاکرمی مادر نیکا در تاریخ چهارم مهرماه ۱۴۰۱ به دادسرا مراجعه کرده و در یک مرقومه کتبی از عدم مراجعت فرزندش به منزل خبر داد.

پس از این مراجعه، شهریاری در نامه‌ای خطاب به اداره چهارم پلیس آگاهی می‌گوید نسبت به اخذ و پیوست کپی اسناد هویتی فقدانی خانم نیکا شاکرمی اقدام شود.

پس از این موضوع، نسرین شاکرمی ۳ روز مراجعه به مراجع انتظامی را به تاخیر می‌اندازد تا اینکه در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۱ وی پس از مراجعه به کلانتری فلسطین با توجه به محتویات پرونده و اظهارات انجام شده، به اداره فقدان معرفی می‌شود.

نسرین شاکرمی در همان روز هفتم مهرماه به همراه برادر خود به اداره فقدان پلیس آگاهی مراجعه کرده و با توجه به عکس‌های بارگذاری شده از جسد نیکا که پیش از این مجهول‌الهویه بوده است او را شناسایی می‌کند. در اداره آگاهی مشخصات جسد و محل پیدا شدن آن به دایی و مادر نیکا شاکرمی اعلام می‌شود. در صورتجلسه اولیه که مادر نیکا به دلیل احوالات نامناسب آن را امضا نمی‌کند از طرف دایی و مادر او عنوان می‌شود که جسد شناسایی شد. حالا جسد مجهول‌الهویه سی‌ام شهریور ماه ۱۴۰۱ شناسایی شده است: نیکا شاکرمی.

جسد نیکا شاکرمی در تاریخ نهم مهرماه تحویل خانواده می‌شود. با توجه به مصاحبه‌های خاله نیکا و حواشی رسانه‌ای به پا شده در آن روزها، نام نیکا یکی از پرتکرارترین خبرهای فضای مجازی آن روزها بوده است. با این حال پرونده قضایی تشکیل و تحقیقات آغاز شده بود.

آتش شاکرمی (خاله نیکا) یکی از افراد مورد تحقیق قرار گرفته در این پرونده است. در یک مورد از او پرسیده شده با وجود اینکه بالاترین مقام قضایی دادسرای جنایی تهران در تاریخ ۴ مهرماه دستور صریح و مشخص به اداره آگاهی داده است چرا خانواده تا تاریخ هفت مهر به آگاهی مراجعه نکردند که آتش شاکرمی در پاسخ به این سوال می‌گوید: جوابی ندارم.

اما چرا جسد نیکا مجهول‌الهویه بود؟

شهریاری در پاسخ به این سوال و در توضیحات بیشتری می‌گوید: قبلا اشاره کردم، او به دلیل شرکت فعالانه در آشوب‌های سال ۱۴۰۱ هیچ اوراق هویتی با خود حمل نمی‌کرد. همچنین هیچ سابقه قضایی نداشت، بنابراین در بانک اطلاعاتی ما هیچ تصویر یا سندی از وی وجود نداشت، این موارد نشان می‌دهد مرحومه در حین و قبل از اغتشاشات هیچگاه دستگیر نشده است. حتی پس از کشف جسد تیم بررسی صحنه از وی اثر انگشت گرفته و در سامانه‌های مرجع جست و جو می‌کنند، اما او هیچ سابقه بازداشت، دستگیری و یا پرونده قضایی نداشته است.

رد قاطع ادعای تجاوز

در جریان پرونده، مادر نیکا شاکرمی با توجه به در نظر گرفتن فرضیه قتل، شکایتی مطرح می‌کند، بازپرس بلافاصله در دستور قضایی مشخص از اداره کل پزشکی قانونی تهران می‌خواهد در سه مورد اظهار نظر کند.

اداره کل پزشکی قانونی استان تهران در تاریخ دهم آبان ۱۴۰۱ در نامه‌ای به مقام قضایی اعلام می‌کند: ۱. با توجه به الگو، پراکندگی و شدت صدمات نحوه حدوث با حادثه سقوط مطابقت بیشتری دارد. ۲. در معاینه اعضای بدن، صدمات منطبق بر درگیری یا صدمات دفاعی مشاهده نشده است. ۳. در معاینه ناحیه تناسلی، آثاری مبنی بر تجاوز یا برقراری رابطه جنسی مشهود نبوده است.

با وجود اینکه پیشتر قاضی شهریاری توضیحات مفصلی در مورد اینکه در آن زمان جسدی در محل ادعایی بی‌بی‌سی پیدا نشده است داده بود، اما خبرنگار میزان باز هم یک سناریو محتمل را بررسی کرد؛ اینکه جسدی در خیابان تیموری یا هر محلی که مورد ادعای بی‌بی‌سی انگلیسی است رها شده و سپس به خانه محل پیدا شدن جسد نیکا منتقل شده باشد.

شهریاری می‌گوید: این فرضیه اصلا صحت ندارد. ما در همان روزهای اولیه هم فیلم ورود نیکا به ساختمان را منتشر کردیم. نیکا شاکرمی با پای خودش و در ساعت ۰۰.۰۳ بامداد سی‌ام شهریور ماه به ساختمان محل پیدا شدن جسدش وارد شده بود. بررسی دوربین‌های مدار بسته به ما نشان داد او با پای خودش به محل مراجعه کرده است و فیلم‌ها هم منتشر شد. حتی یادم می‌آید مادر نیکا بعدها در مصاحبه‌ای گفته بود این دختر من نیست. ما هنگامی که از دوست نیکا دعوت کرده بودیم تا تحقیقات تکمیل شود، بازپرس فیلم مورد اشاره را به او نشان داده و از او در مورد فرد حاضر در فیلم پرسیده بود، او تایید کرد که فرد حاضر در فیلم نیکا شاکرمی است.

آیا نیکا شاکرمی خودکشی کرده است؟

در گزارش پیشین خبرگزاری میزان درباره پرونده نیکا شاکرمی به موضوع خودکشی اشاره شده بود. علاوه بر مکالمات آخر نیکا با مادرش که تصریح بر قصد وی برای خودکشی دارد و اسناد آن قبلا منتشر شده، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده می‌شود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد.

همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع، به عنوان مطمئن‌ترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص گردید. دوست صمیمی نیکا می‌گوید او در مورد خودکشی به شیوه سقوط از ارتفاع اعتقاد داشته و عنوان می‌کرده بهترین راه برای تمام شدن موفقیت آمیز یک خودکشی سقوط از ارتفاع است.

پس از طی روند قانونی پرونده در دادسرا در نهایت بازپرس پرونده با بررسی تمامی قرائن، شواهد، اقاریر، اظهارات، مستندات و ... نسبت به شکایت مادر نیکا شاکرمی مبنی بر قتل دخترش قرار منع تعقیب صادر می‌کند. با اعتراض خانواده مرحومه پرونده برای بررسی به دادگاه کیفری یک تهران ارجاع می‌شود و دادگاه هم پس از بررسی‌های نهایی و متقن، رای دادسرا را در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۲ عینا تایید می‌کند و برای فرجام‌خواهی مهلت ۲۰ روزه تعیین می‌کند.

با عدم مراجعه خانواده شاکرمی برای فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور نهایتا پرونده بسته می‌شود و این بدان معنا است که از نظر دستگاه قضایی، ماجرای تاثر برانگیز مرگ نیکا شاکرمی بعد از بررسی‌های گسترده و چند مرحله‌ای، یک اقدام به خودکشی متاسفانه موفق بوده است.

منبع: میزان

دیگر خبرها

  • پرونده‌های قضایی در چهارمحال و بختیاری کاهش یافت
  • دادستان شفت: برای آتش‌سوزی روستای امامزاده ابراهیم پرونده قضایی تشکیل می‌شود
  • تشکیل پرونده قضایی برای حادثه دیروز در امامزاده ابراهیم
  • پرونده قضایی برای حریق بازارچه امامزاده ابراهیم شفت گیلان تشکیل شد
  • پرونده قضایی برای آتش‌سوزی روستای امامزاده ابراهیم تشکیل می‌شود
  • کاهش پرونده‌های قضایی چهارمحال و بختیاری
  • تصاویر و مستندات جدید از مرگ نیکا شاکرمی
  • تصاویر و مستندات جدید از نیکا شاکرمی به روایت خبرگزاری قوه قضاییه/ هشدار؛ تصاویر ناراحت‌کننده است
  • گزارش یک مرگ
  • گزارش یک مرگ؛ تصاویر و مستندات جدید از مرگ نیکا شاکرمی +عکس و فیلم